بیست و یک ژانویه

اگر ندونی کجا میری, به هیچ جا نمیرسی.


ژانویه یک سال پیش , برنامه ی یک ساله برای خودم طراحی کردم و اهدافی داشتم که باید تا پایان سال به دست میومدن. حالا یک سال گذشته و همه چیز تغییر کرده, همینطور اهدافم.


به نگاه وسیع تری رسیدم. صورت مساله های جدیدی برای خودم ساختم و امشب یکی از اونها حل شد. به آینده فکر کردم و مسیر بهتری برای خودم تعیین کردم. 


مساله این بود که من تصمیم گرفتم از انیمیشن بیرون بیام و کار مؤثرتر و جدی تری انجام بدم. با وجود علاقه ی زیادم به کار فکری, هنر و Entertainment چیزی نبود که بتونه من رو برای همیشه راضی نگه داره.


سالهای گذشته آرزوی VFX Artist شدن داشتم اما زمان گذشت و سوالی مثل اینکه چرا من دارم این کار رو انجام میدم؟ این کار چقدر ارزشمنده و من چه کار بهتری میتونم انجام بدم؟و... در ذهن من تکرار میشد. مخصوصآ وقتی کار به مقایسه ی شغل خودم با کارهای علمی تر مثل تکنولوژی , نجوم و… میرسید و در آخر این چیزیه که بهش رسیدم: فیلم و انیمیشن , اگر دوستشون داری تماشا کن , اما کارهای بهتری هم برای انجام دادن وجود داره.


حالا همه چیز در آستانه ی تغییر قرار داره. من تصمیمم رو گرفتم و دارم به پنج سال آینده فکر میکنم, پیش به سوی برنامه نویسی :)


بدون تردید دروازه های دنیای جدید از این پس برای من باز خواهند بود, و تصمیم برای اینکه به کجا میروم بسیار ساده تر خواهد بود.

 ("!Hello World")<<<

نظرات 1 + ارسال نظر
آیدا یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ق.ظ http://talaye.blogsky.com/

منم برنامه نویسم ، شغل بدی نیست اگه دوسش داشته باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد