دوم نوامبر

دقیقآ دو هفته پیش یک تصمیم سخت گرفتم و حالا اعتماد به نفس بیشتری دارم , اراده راسخ تری هم پیدا کردم. بعدش تونستم یک هفته و نیم برنامه ورزش رو ادامه بدم ولی یه مشکل اساسی پیدا کردم, انرژی.

الان دیگه موضوع فقط این نیست که وزن کم کنم, موضوع یک تغییر اساسیه در سبک زندگی . 

باید همه چیز رو مدیریت کنم و مطمئنم که خیلی خوب از پسش برمیام, قبلآ اینو ثابت کردم .


روحیه 

انرژی 

استراحت

تغذیه

برنامه ریزی و اندازه گیری

تفریح

کار


باید مثل یک انسان توسعه یافته رفتار کنم , باید همه چیز رو حساب کرد و جای کمتری برای خطا باقی گذاشت. 

……………………………………………………


این اواخر در ذهنم فکر بی اساس و بدی شکل گرفته , فکری فریبنده که میتونه منو از یک فرد خودساخته به سمت یک مفت خور متوقع و بی هنر بکشاند, انتظار کمک از پدر!.. چه فکری! اینجاس که باید ؛شاشید؛ ]به معنی واقعی کلمه[ به تمام دست آوردهای بدون زحمت .

من همیشه به این افتخار کردم که روی پای خودم ایستادم , حالا هم اصلآ دوست ندارم افتخارم رو با هیچ چیز تاخت بزنم. 


ـــــــــــــــــــــــ


اینارو از تو یادداشتهای قدیمیم پیدا کردم!

؛؛

یک جهان سومی هستی اگر..

هدف بزرگی نداری و بدون محاسبه قبلی دست به انجام کار میزنی, 

کسی هستی که مایوس و تسلیم و ناامید می شوی

کسی هستی که به سرعت از نظرش بر می گردد

کسی هستی که بیشتر تردید میکنی و کمتر با قاطعیت رفتار میکنی

و کسی هستی که کمتر فکر میکند و بیشتر حرف میزند ؛؛