بیست و دوم می

این روزها دارم تمرکز از دست رفته ام رو دوباره به دست میارم ، دارم درک میکنم که چطور میشه فکر کرد و این رو مدیون کنترل تمایلات غریزی هستم. 

دقت نظرم به شکل دردآوری کم شده و حافظه ام اسف بار عمل میکنه.. باید بیشتر حواسم به فیزیولوژیم باشه، باید توان بیشتری رو ذخیره کنم.


فکر میکردم با وجود روژان نقطه ی تعادل زندگیم پیدا شده ولی این اتفاق نیوفتاد. تردید اون باعث تردید من هم شد و اونجور که تصور میکردم پیش نرفت. شاید یک روز دیگه در آینده تمایل ما نسبت به هم یک درام جدید رو آغاز کنه ولی حالا که خبری نیست. هیچ خبری..!


باید یک برنامه برای تغییر بزرگ بریزم. اینجوری که ادامه میدم جواب نمیده.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد